دردهای من
دردهای من...
جامه نیستاند...
تا زتن درآورم.
چامه و چکامه نیستند...
تا به رشتهی سخن درآورم.
دردهای من نگفتنی ست...
دردهای من نهفتنی ست...
دردهای من.
گرچه مثل درد مردم زمانه نیست...
درد مردم زمانه است.
مردمی که....
پوستینشان...
چرک روی آستینشان...
درد میکند.
مردمی که نامهایشان...
جلد کهنهی شناسنامههایشان..............دردمیکند.
گر دوا نمی کنی...
بیا.... که در کنار هم...
برای رفع غم...
طرح تازهای درافکنیم...