سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهشتیان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

عمومی: فارسی را دریابیم!


به نام خدا
بی‌شک میزان توجه هر ملّت به حفظ زبان و خط خود و تلاششان در جهت تقویت آن بیانگر میزان شعور، درک، آگاهی و استقلال فکری و فرهنگی همان ملّت است. زبان فارسی به عنوان یکی از غنی‌ترین و پر محتوا‌ترین زبان‌های دنیا و زبان دوم اسلام با تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران و حتّا کشور‌های منطقه گره خورده است؛ لیکن امروز این زبان را عامل‌های گونا‌گونی مورد تهدید جدی قرار داده‌اند که چه بسا در آینده مجبور شویم مثلا «مناجات‌نامه»‌ی پیر هرات را برای نسل جوان ترجمه کنیم! اما این خطر‌ها کدام است:
الف) پان ایرانیست‌ها: این افراد که بیش از حد خود را فارس می‌دانند بد جوری بر طبل سره‌نویسی و سره‌گویی کوبیده و همواره به خاطر نوشتن به خط عربی(؟!) احساس شرم کرده و خط کنونی را ناقص و پر عیب می‌دانند تا آنجا که بعضا پیشنهاد تغییر خط به لاتین را مطرح نموده‌اند؛ البته صرفا با کلمه‌های عربی دشمنی می‌ورزند در پاسخ به این گروه اشاره به مورد‌های زیر چندان خالی از لطف نیست:
اینگونه سره‌نویسی‌ها اگر روزی خدایی ‌ناکرده جا بیفتد آنگاه زمانی است که باید همین شما زحمت ترجمه‌ی کتاب‌های گذشتگان مانند «گلستان» سعدی را هم متقبل بشوید! حال بگذریم از اینکه بسیاری از به اصطلاح کلمه‌های سره از نظر آوایی حالت خوشایندی نداشته و حتّا در گستره‌ی معنایی نسبت به واژه‌ی عربی فقیر است، دوم اینکه آیا فقط رسم‌الخط فارسی مشکل دارد؟ مثلا در انگلیسی نمی‌نویسیم
one (اُن) و waan (وان) نمی‌خوانیم؟ و هجی کردن نام برای تایپیست به منظور جلوگیری از اشتباه تایپی کاری مرسوم نیست؟ حال آنکه زمین نوشتن و آسمان خواندن در انگلیسی و اغلب زبان‌های تابع خط لاتین پا را از حد خود فراتر گذارده است! در حالی که بحث عربی یا فارسی بودن خط را باید محدود به رسم‌الخط کنیم و بهتر است آن را «خط اسلامی» بنامیم و اگر هم خط فارسی بنامیم شایسته‌تر است از خط عربی! چرا؟ زیرا با نگاهی به تاریخ سده‌های نخستین اسلامی ایرانیان، ایرانیان مسلمان تلاش کردند شیوه‌ی نوشتن قرآن را که در آن ابهام‌هایی بود، بهبود بخشند. از سویی دیگر چون بیشتر عرب‌ها خواندن و نوشتن نمی‌دانستند ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان دیوان سالار با نیم نگاهی به خط پهلوی تلاش کردند بر دقت و وضوح شیوه‌ی نوشتار و مشکلات خط عربی فایق آیند. در واقع بر خلاف تصور رایج در بین مردم، خط فارسی در شکل گیری خط عربی تأثیرگذار بوده است. در ادامه آیا اصلا می‌توان کماکان واژه‌های زیر را غیر فارسی دانست؟
ابتدایی=آغازین (عرب‌می‌گوید: بدائی)، تولید= ساخت یک محصول (عرب‌می‌گوید: انتاج)، تمدن= شهر نشینی (عرب‌می‌گوید: مدنیه)، ملّت= افراد یک کشور (عرب‌می‌گوید: شَعَب)، غرور (عرب‌ می‌فهمد: فریفتن)، نفر (عرب‌ می‌فهمد: مردم) و...
ب) خطر دوم افرادی هستند که صرفا ادعای مذهبی بودن دارند و یا به اصطلاح تحصیل کرده در رشته‌هایی نظیر حقوق، الهیات و... هستند مهم‌ترین مشخصه‌ی سواد این افراد کثرت کلمه‌های نامانوس و ثقیل عربی در گفتارشان هست تا آنجا که ممکن است «شتر» فارسی را هم به صورت «اَشاتَرِه»(؟!) جمع ببندند.
پ) اما خطر جدی دیگر از جانب مهندسان و پزشکان تازه به دنیا رسیده و... است نماد سواد این افراد هم کلمه‌های انگلیسی و نوشتن عدد به شکل لاتین است! در محیط‌های بیمارستانی که «آف» جایگزین «استراحت»، «آن‌کال» جایگزین «آماده‌باش» و... شده و در کافی‌شاپ‌ها حتّا «بستنی میوه‌ای» را «فروت‌آیس‌کریم» می گویند! در بازار اگر بگویی رایانه حتما تمسخر می‌شوی! و صدا و سیما به عنوان مهم‌ترین ابزار فرهنگ‌سازی در جامعه «بیزنس» را جایگزین «تجارت»، «کاسبی» و «بازرگانی»، و از نوروز امسال هم «سکیوریت» را جایگزین «سیستم امنیتی» کرده است!
ت) اما در خارج از ایران مساله بغرنج‌تر است؛ پس از آشفته بازاری که رسم‌الخط افغانستان دچار آن شده، مقاومت دولت تاجیکستان در بازگشت به خط فارسی و سکوت مقام‌های ایرانی با وجود قدرت قابل توجه سیاسی و نفوذ زیادی که در جامعه‌ی تاجیکستان دارند جای سوال دارد. جای تاسف دارد که با وجود هزینه‌های زیاد و محبوبیت و تاثیر بالقوه‌ی ایران در تاجیکستان برایمان اهمیتی نداشته باشد که دوگانگی خط در دو کشور به چه معنایی بوده و در آینده چقدر بد می‌شود که دیگر نتوان تاجیک را فارس دانست مگر در نژاد و تاریخچه‌ی زبان! مانند ترکی و ازبکی! آیا فارسی باید همچون ترکی چند‌پاره شده و به زبانی فقیر تبدیل شود!
چند پیشنهاد:
نخست اینکه بد نیست اگر استفاده از اِعراب را در برخی واژگان هم‌شکل اجباری کنیم مثلا: (ملک[مَ.لِ‌کْ]، مُلک[مُ‌لْ‌کْ]، ملَک[مَ.لَ‌کْ]، مِلک[مِ‌لْ‌کْ]/ پر[پُ‌رْ]، پَر[پَ‌رْ]/مثل [مِ‌ثْ‌لْ]، مثَل[مَ.ثَ‌لْ] و...) همچنین الزام کاربد تشدید در حروف تشدید‌دار به درست‌خوانی نوشتار فارسی کمک شایانی می‌کند. دوم اینکه تا آنجایی که جا افتادن آن در آینده متن‌های تاریخی را غیر قابل فهم نکند از به کار بردن جمع عربی اجتناب شود. سوم وقتی فرهنگستان در مورد نوشتار یا گفتار چیزی را تصویب می‌کند تمامی ناشران، مطبوعه‌ها، صدا و سیما و... به شدت مجاب به رعایت آن شوند و عدم رعایت برابر با جریمه‌های سنگین باشد. چهارم اینکه می‌توان به جای تنوین از «ن» استفاده کرد و نیز می‌توان به جای ی [آ] الف گذاشت (عیسی=عیسا)  پنجم اینکه کتاب‌هایی که برای تاجیکستان چاپ می‌شود به جای خط سیریلیک به خط فارسی و با ضمیمه‌ی خود‌آموز خط فارسی باشد. ششم لزوم فراملّی شدن برخی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها و نشر گسترده‌ی آنان بویژه در مناطق فارس زبان به خط فارسی و در تاجیکستان با ضمیمه‌ی خودآموز خط. هفتم بیشتر شدن تعداد کاراکتر‌های پیامک فارسی و گران‌تر شدن پیامک لاتین و جلوگیری از تقلب! به عنوان مثال دیده شده عده‌ای پیامک را به لاتین می‌فرستند و در آخرِ متن حرفی فارسی می‌گذارند تا برایشان فارسی حساب شود! هشتم اجبار استفاده از منوی فارسی در گوشی‌های همراه و لوازم صوتی و تصویری و... ممنوعیت واردات و فروش محصول‌های فاقد آرم، فهرست، کاتالوگ، راهنمای فارسی و تقویم خورشیدی در کشور و الزام تمامی تولید کننده‌های داخلی حتا خودرو‌سازان به استفاده‌ی صرف از خط فارسی در محصول‌هایی که مخصوص داخل تولید می‌شود و برای صادراتی‌ها هم این الزام که زبان فارسی به چشم بیا‌تر از دیگر زبان‌ها باشد! نیز جایگزینی «ج.‌ا.ایران» به جای «IR.IRAN» در پلاک خودرو‌ها. نهم استفاده از آوانگاری فارسی (مانند این مقاله) به جای فونوتیک لاتین برای نشان دادن تلفظ واژگان پارسی و لزوم اصلاح فرهنگ معین و امثال آن. دهم اهتمام ویژه به ساخت و تولید اثر‌های  فرهنگی بویژه نشریه و اثر‌های سینمایی و تلویزیونی مشترک با کشور‌های تاجیکستان و افغانستان و در آخر توجه ویژه به آموزش دستور زبان، آیین نگارش، فن گفتار و تدریس کتاب‌هایی نظیر گلستان سعدی و شاهنامه در واحد درسی مجزا در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها.
در انتها اینجانب به عنوان شهروندی ایرانی که طبق قاعده‌ی اسلام و توصیه‌های امام راحل ولی نعمت مسوولان است توصیه و شاید هم امر می‌کنم که فارسی را دریایید چه در ایران و چه در خارج از آن بویژه در آن‌جایی که فارسی مظلوم‌تر و خطش مهجور‌تر است!
این را هم حتما ببینید:
اندر حکایت هدفمند کردن یارانه‏ها!
التماس دعا

یا علی «ع» مدد